هر یک از نظامهای اقتصادی، در تئوری اهدافی را به منظور رسیدن به آنها بیان میکنند. گر چه در واقعیت و مقام عمل ممکن است فرسنگها از آن فاصله داشته باشند. در نظام اقتصادی اسلام و به تبع آن در جامعه مهدوی این اهداف با سایر نظامها تفاوت ماهوی دارد. در این بخش برخی از این اهداف را بازگو میکنیم:
تأکید اصلی راهبردهای ارائه شده از جانب اسلام برای توسعه، بر این است که برنامهریزى جهت تحقق اهداف توسعه و رسیدن به آبادانى دنیا و آسایش همگانى باید با توجه به هدف اصلی خلقت، یعنی تقرب به خداوند انجام شود. گسترش دانش و تأمین بهداشت و امنیت و رفاه جامعه وقتى ارزشمند است که در این چارچوب باشد نه به قیمت فدا کردن ارزشهاى معنوى و از یاد بردن هدف اصلى یعنى سعادت اخروى. البته این سخن بهمعناى بازماندن از دانش و رفاه نیست؛ بلکه در روایات مىخوانیم: هرگاه انسان از راه صحیح در پى هدف اصلى خود یعنى تأمین سعادت اخروى باشد، در دنیا نیز سعادتمند مىشود.3
چنین هدفی که در اساس توسط پیامبران راستین خداوند به مردم ابلاغ شده، در اثر فاصله گرفتن مردم از تعالیم ناب و نیز حاکمیت غاصبانه ستمگران، بهتدریج کمرنگ و در برخی نواحی به خاموشی گراییده است. بنابراین حضرت مهدی (عج) در گام اول به این مهم اقدام نموده و تربیت انسانهایی صالح برای تشکیل نظام جهانی خود را شروع میکند. البته طبیعی است که فلسفه انتظار زمینه چنین اقداماتی را فراهم کرده و کادرهای اولیه برای این کار به وجود آمدهاند. در جامعه مهدوی، صفات رذیله از جامعه رخت برمیبندد و زمینه گناه و جرایم اجتماعی، اقتصادی و ... از بین میرود. امام صادق(ع)†در این باره مى فرماید:
«و یحسن حال عامة الناس... و یجمع الله الکلمة و یؤلف بین القلوب المختلفة و لا یُعصى الله ـ عزوجل ـ فى ارضه...»؛4 در عصر حضرت مهدی خداوند وحدت کلمه پدید مى آورد و قلوب ناسازگار را با یکدیگر الفت میبخشد و معصیت او در روی زمین صورت نپذیرد....
گسترش عدل، در سراسر جهان و از بین بردن ظلم و ستم، از مهمترین و اساسیترین آرمانهای جامعه مهدوی شمرده شده است.
امام صادق † در تفسیر آیه شریفه «ان الله یُحیی الارض بعد موتها» (حدید / 17) فرمودند: احیای آن به وسیله باران نیست بلکه مردانی را میفرستد تا عدل را احیا کرده و به سبب آن زمین نیز آباد میگردد.
در روایات فراوانی آمده است که حضرت پس از ظهور زمین را از عدل و داد لبریز میکند؛ پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد. 5
در گستردگی عدالت در زمان ایشان امام صادق † فرموده است: زمانی که حضرت قیام کند ... سوگند به خدا، عدالت در درون خانههای مردم جای میگیرد، همچنانکه سرما و گرما داخل خانههای آنان میشود. 6
این تعبیر کنایه از گستردگی و فراگیر بودن عدالت است، به طوری که همگان از آن بهرهمند میشوند. بنابراین یکی از مهمترین و بارزترین ویژگی توسعه پایدار ، یعنی عدالت در همه ابعادش، اعم از استفاده از منابع طبیعی، برابری در فرصتها، برخورداری از ثروت و درآمد عادلانه، برای همه افراد جامعه چه در این نسل و یا نسلهای بعد، در جامعه مهدوی تحقق مییابد و مردم از شهد آن متنعم خواهند شد.
در نگاه اسلام، بهرهمندى از نعمتهاى خداوند در این دنیا نه تنها با سعادت انسان در دنیاى دیگر منافات ندارد؛ بلکه آنان که از راههاى مشروع در پى فراهم کردن اسباب رفاه خود و خانواده خویش برمىآیند، مورد تشویق نیز قرار گرفتهاند.
بر اساس معرفی پیشوایان اسلام، خداوند دنیایى آباد براى انسان در نظر گرفته و تمام اسباب راحتىاش را در آن آماده ساخته است؛ در این معرفی دنیا جلوهاى محدود از بهشت قلمداد شده و به قول علامه طباطبایى(ره) نعمات بهشتى، نعمتهاى تکاملیافته دنیاست.
جامعهى آرمانى امام زمان (عج) ویژگىهایى چون صفات بهشت، در حد ظرفیت انسان در این دنیا دارد. یکی از این ویژگیها که روایات زیادی بر آن گواهند، فراوانی نعمت و برخورداری انسان از انواع نعمتهای خداوند است.
بر اساس آنچه از آیات قرآن کریم استفاده میشود، در بهشت محدودیتى براى نعمتهاى الاهى وجود ندارد و آنچه دلها بخواهد و دیدگان را خوش آید، در آنجا هست.7
بر طبق فرمایش پیامبر اکرم (ص)، امت ایشان در زمان حضرت مهدی به نعمتهایی دسترسی پیدا میکنند که تا آن زمان سابقه نداشته است. آسمان باران رحمتش را بر آنان ببارد و زمین چیزى از روییدنیهاى خود را پنهان ندارد. 8
امروزه سرمایهى انسانی کارآمد نقش بسیار مهمی در جوامع توسعه یافته دارد و به همین جهت دولتها معمولاً در صدد گسترش آموزشهای عمومی و تخصصی به منظور کارآمد نمودن مدیریتها و نیروی کار و افزایش بهرهوری در اقتصاد میباشند.
اسلام بر دانش و فراگیرى آن تأکید فراوان کرده است؛ براى مثال یکى از معصومان‰ مىفرماید: دانش را فرا گیرید، هر چند به بهاى فرو رفتن در گردابها و ریختن خون قلبهایتان باشد. 9
یکی از خصوصیات جامعهى مهدوی نیز فراوانی علم و دانش مردم در این زمان است. علم و دانش در زمان ایشان به بلوغ خود میرسد. این پیشرفت هم در زمینه علوم مادی اتفاق میافتد و هم در ناحیه علوم الاهی و معارف دینی. این ویژگی که به نوبهى خود یکی از شاخصهای توسعه یافتگی محسوب میشود، موجبات رفاه و فراوانی نعمت را نیز فراهم میسازد. این دانش سبب میشود مردم بهتر بتوانند از نعمتهای خدادادی استفاده کنند. از اسراف و اتلاف در منابع و عوامل تولید پرهیز شده و سطوح رفاه بالاتری را برای مردم به ارمغان میآورد.
در باره افزایش دانش عمومی در این زمان، امام باقر (ع) در روایتی مى فرماید:
هنگامى که قائم ما† قیام کند، دستش را بر سر بندگان گذاشته، عقل آنان را متمرکز نموده و درک آنان را به کمال رساند.10
در حدیث دیگرى از امام صادق (ع)؛ از گسترش عظیم مخابرات و ارتباطات خبر داده مى شود به نحوى که افراد در شرق و غرب عالم مى توانند همدیگر را از دوردست ها نظاره کنند.11
یکى از شاخصهاى توسعهیافتگى، برخوردارى از سطح مطلوبى از سلامتى و امنیّت است. علاوه بر آن، تأمین امنیّت اقتصادى یکى از عوامل اساسى جذب سرمایههاى ملى به سوى تولید شمرده مىشود.
بىتردید تحقق توسعه در نظام اسلام، بدون توجه به این هدف امکانپذیر نیست. ائمه (ع) نیز با تعابیر مختلفى از آن یاد کردهاند. حضرت على†(ع) آسایش زندگى را در سایهى امنیت قابل تحقق مىداند.12
برخورداری از این نعمت، ویژگى مشترک بهشت و جامعه آرمانى حضرت مهدى†(عج) شمرده مىشود. در بهشت، خداوند انسانها را به خانه امن خود دعوت مىکند.13و بهشتیان نیز میگویند: ستایش مخصوص خداوندی است که غم و اندوه را از ما زدود.14
همچنین در جامعه امام زمان برقرارى امنیّت کامل است. در آن جامعه بندگان خدا هیچ نگرانى و هراسى ندارند و خدا را بر این امنیّت سپاس مىگویند.
در جامعه مهدوی، چنان امنیتی پدیدار مىشود که هرگاه زنى به تنهایى از یکسوى دنیا به طرف دیگر برود، هیچکس متعرض او نخواهد شد؛ این امنیت حتى از سوى جانوران نیز برقرار مىشود.
حضرت علی (ع) فرمودهاند:
... و چون قائم ما قیام کند کینه ها از دلها بیرون رود، حیوانات نیز باهم سازگارى کنند. در آن روزگار، زن با همه بارو بنه خویش، از عراق در آید و تا شام برود و از هیچ چیز نترسد...15
آیات و روایات ضمن توجه دادن به مظاهر طبیعی و احترام آنان، بشر را تشویق به حفاظت از منابع موجود در طبیعت و استفاده صحیح از آنها کرده و هر گونه بهره برداری ناروا، اعم از اسراف و اتلاف و تضییع حقوق دیگران اعم از نسلهای فعلی و بعدی را نهی کرده است.
در جامعه مهدوی، محیط زیست به دلایل زیادی حفظ میشود.
در زمان حضرت مردم از جهت معنوی رشد میکنند و گرد معصیت خداوند نمیگردند، بنابراین در استفاده از منابع زیادهروی نخواهند کرد. همچنین اتلاف این ثروتها نیز توسط آنان صورت نمیگیرد. آلودهسازی محیط، تضییع حق دیگران بوده، حرام شمرده میشود.
اجرای همه جانبه عدالت و از جمله عدالت بین نسلی اقتضا می کند که در استفاده از منابع، خصوصاً منابع پایانپذیر، مصالح نسلهای بعد نیز در نظر گرفته شود و در مصرف منابع زیادهروی نشود. همچنین آلودهسازی محیط و تحمیل هزینههای اجتماعی بر دیگران، با عدالت سازگار نیست و در آن زمان رخ نخواهد داد.
منابع تجدید شونده همانند پرندگان و ماهیها زیاد خواهند شد، ضمن این که استفاده بیرویه از این منابع صورت نخواهد گرفت:
در زمان حضرت، زایش پرندگان در لانهها و ماهیها در دریاها زیاد میشود، رودها گسترش مییابد، چشمهها میجوشد و زمین دوبرابر محصول میدهد.16
گسترش علم و دانش، موجب میشود راههای استفاده بهینه از منابع زیست محیطی شناخته شود و فرایندهای تولیدی تخریب کننده محیط زیست کنار گذاشته شود.
در آن زمان حاکمیت دولت مهدوی در کنار تسهیل ارتباطات، نظارت دولت را ممکن می سازد و زمین در تحت کنترل کامل حضرت خواهد بود.17 دولت مهدوی با هدف رفاه مردم و نیز تأمین عدالت درون نسلی و بیننسلی، با هرگونه اقدامی که به تخریب محیط زیست و ایجاد آلودگی بینجامد، مقابله میکند. در روایتی که از امام معصوم، نقل شده آمده است:
وقتی امام زمان ظهور میکند ... راههای بزرگ را توسعه میدهد ... و مساجد سر راه، ناودانها، بالکنها و دستشوییهایی که در سر راه هستند را تخریب میکند.18
با این اوصاف، محیط زیست در محور دیگرش، یعنی پرهیز از آلودهسازی محیط نیز محقق خواهد شد.
4. بحارالانوار، ج 52،ص 127.
5. الکافی، ج 1،ص 534.
6. بحارالانوار، ج 52،ص 362، ح 131.
7. زخرف، 71.
8. بحار الانوار، ج 51، ص 78.
9. غرر الحکم و دُرر الکلم، ج4، ص100، ح 5438.
10. منتخب الاثر، ص 200.
11. انّ المؤمن فى زمان القائم و هو بالمشرق لیرى اخاه الذى فى المغرب، و کذا الذى فى المغرب یرى اخاه الذى فى المشرق؛ کشف الغمّه، ص 391، ح 312.
12. غرر الحکم و درر الکلم، ج4، ص100، ح5438.
13. یونس، 25 و ادخلوا الجنة لاخوفٌ علیکم و لا انتم تحزنون؛ اعراف، 49.
14. فاطر،34.
15. بحار الانوار، ج 52، ص 316.
16. همان، ج 52، ص 354.
17. کمال الدین، 1405، ج 1، ص 331.
18. مستدرک الوسائل، ج 17، ص 121، ح 11.