سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هرگاه بنده ای را دوستبدارد و او اندکْ کار خیری انجام دهد، در برابر آن اندک، به اوپاداشِ بسیار می دهد و دادن پاداش بسیار در برابر کارِ اندک، براو سنگین نمی آید . [امام صادق علیه السلام] 
»» اصول کلی حاکم بر فیلم های آخر الزمان هالیوود 1

این روزها تبلیغات مسلّط در این «جنگل جهانی» _ که به اشتباه «دهکده» نامیده‌اند _ در ید صِهیونیان می‌باشد که در لباس مسیحیت، در خدمت یهودند. یهودِ ماده‌گرایی که خالق عالم، آنان را شدیدترین دشمنان مؤمنین1 و حریص‌ترین مردم به زندگی مادی2 نامید. مسیحیت صهیونیستی، اکنون بهترین پوشش برای پنهان شدنِ زرسالارانِ یهودی و مسیحی دنیا شده تا بتوانند در پوشش دفاع از آینده دینِ خدا و زمینه‌سازی ظهور مسیح، اهداف مادی و شهوانی خود را تعقیب کنند. مسیحیانی که انجیل را فقط به قرائت توراتی و تلمودی می‌فهمند و به خاطر ظهور مسیح (ع)، به رژیم غاصب اسرائیل یاری می‌رسانند تا دولت الهی اسرائیل (!) را در سرزمین شیر و عسل حفظ کند  و برتری در جنگ آرماگدون را برای ظهور مسیح (ع) سبب شوند!

پروژه آخر الزمان سازی Hollywood

اشارتی تاریخی

روزگاری، یهودیان از نظر کلیسای مسیحی، قاتلان عیسی (ع) شمرده می‌شدند و مثلث شیطانی «یهود، یهودا و شیطان» مورد لعن مسیحیان بود، امّا با نفوذ مزوّرانه و برنامه‌ریزی مدبّرانه یهودیان دنیا‌طلب، در طول قرون 14 _ 16، پروتستانیسم یهودگرا در مسیحیت سر بر آورد3 و در مقابل کلیسای رم قد علم کرد و با همیاری ثروتمندان منتقد یهودی و خوانین و پادشاهان محلی مسیحی قدرت طلب، علیه کلیسا قیام کرد و سپس از دلِ پروتستانیسم، پیوریتانیسم یهودیزه متولّد شد و با توسعه‌ى فرهنگ آنگلوساکسون در انگلستان و سپس آمریکا، تمدنِ اومانیستی معاصر توسط «مسیحیت یهودیزه» رشد و توسعه یافت و نهایتاً لیبرال دموکراسی را قله‌ى آمال خود قرار داد. 4 در دهه دوم قرن بیستم که قدرت تصویر سینمایی، خود را نمایاند، شش استودیوی یهودی «برادران وارنر»، «مترو گلدن مایر»، «یونیور سال»، «پارامونت»، «کلمبیا» و «فوکس قرن بیستم»، هالیوود را در حومه‌ى شهر لس‌آنجلس شکل دادند. از آن تاریخ تاکنون، سینمای هالیوود، به ابزاری قوی و جهان‌شمول تبدیل شد که با هدایتِ تهیه‌کنندگان و برنامه‌ریزان یهودی، سوژه‌های مورد نظر خود را انتخاب می‌کرد و آگاهانه آنها را بارور کرده و به فیلم تبدیل می‌کرد و تأثیرات خود را می‌گذاشت.

در ایام جنگ جهانی این مثلث عوض شد و «نازیسم، فاشیسم و شیطان» اضلاع سه گانه‌ى آن را ساختند و پروپاگاندای سینمایی علیه حکومت رایش سوّم شکل گرفت.

در سال‌های جنگ سرد، مثلث شیطانی باز تعریف شد و «چین، شوروی و شیطان» سه ضلع آن را ساختند و یهود و یهودا از گناه تاریخی خود تبرئه شدند؛ تا این که روح خدا در کالبد ملّت ایران دمید و به رهبری امام و با پشتوانه‌ى ‌حماسه عاشورا، انقلابی علوی شکل گرفت که عملاً ایرانیان را چون مردانی آهنین، به صف منتظرانِ موعود، وارد کرد. ناگهان، دیکتاتوری سرمایه که با به راه انداختن جنگ تصنّعی بین آمریکا و شوروی سودهای کلانی به جیب زده بود و در سینما «جنگ ستارگان» را به راه انداخته بود تا «مجتمع‌های صنعتی _ نظامی» صهیونیستی حداکثر سود را داشته باشند، از خوابِ خود خواسته پرید و دوباره تعریفی جدید از مثلث شیطانی ارائه داد؛ «روسیه، مسلمانان و شیطان». در سینما هم آثاری چون «مردی که فردا را دید»5 پدید آمد که براساس پیشگویی‌های نوستر آداموس توسط یهودیانی چون «اورسون ولز» دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی (1981) ساخته شد که در آن به همکاری هسته‌ای مسلمانان و روس‌ها و ظهورِ دجّال در بین مسلمین پرداخته بود.

با فروپاشی بلوک شرق، خطر کمونیسم در سینما کمتر مورد اشاره قرار می‌گرفت و این بار حتی مثلث تبدیل به دو ضلعی (؟!) شده بود و یک خط شیطانی در طول تاریخ رسم می‌شد که در لباس جدیدی، تمدن غرب را نشانه گرفته است؛ شیطانِ باستانی در قالبِ اسلام، خود را ظاهر کرده بود و با فریبِ مسلمانان، زمینه‌ى سقوط بشریتِ (بخوانید غرب) را فراهم کرده بود. در سناریوی جدید، مسلمین، یاران شیطان بودند که از زیر خاکستر قرون برآمده بودند و هم چون «گودزیلا» حیات انسانی را تهدید می‌کردند و فقط دایناسورهایی بزرگتر از خودشان چون «یونگاری»6 حریف آن‌ها می‌شدند و چون «بیگانه»‌ای بودند که اگر خونش را هم می‌ریختی، سرخی خونش هم اثرات مخرّب خود را برای تمدن اومانیستی غرب با محوریت آمریکا داشت7 و باعث ویرانی و فساد می‌شد؛ لذا ظهور «بیگانه»ها و «وحشی»ها را همسانِ پایان یافتنِ زمانه‌ى انسان به تصویر کشیدند. دیگر این «جنگ دنیاها» آن چنان وسیع شده بود که دامنه‌ى گسترده‌اش، آن را به خطری برای همه‌ى بشر تبدیل می‌کرد و پایان دوران را در صورتِ تسلطِ شیاطین مخرب، برای بشر به ارمغان می‌آورد؛ پس هالیوود در دشمن‌سازی‌اش، نیاز داشت اوضاع را آخرالزمانی به تصویر کشد و عطش نیاز به منجی را چند برابر کند و منجیان و اَبَرقهرمانان خود را به رُخ عالمیان کشد. این چنین بود که آخرالزمان و موعود و منجی برای اربابان سینما، موضوعیتی دو چندان یافت.

با نزدیک شدن سال 1999 و 2000 و عطش هزاره گرایی8 در بین فرقه‌های مختلف مسیحی و یهودی، منجی‌گرایی نیز رشد یافت و با سیلی از ظهور قهرمانان قدیمی و جدید در هالیوود روبه‌رو بودیم.9 از طرفی با افول کمونیسم، کارخانه‌داران تسلیحات _ که غالباً صهیونیست هستند _ به فکر افتادند که بازاریابی سینمایی خود را باز هم تداوم بخشند و در دورانی که غربیان به شدت از مدرنیسم و ماشینیسم و مکاتب بشر ساخته خسته شده‌اند، دشمنی قوی اسلام را با غرب هر چه افزون‌تر به تصویر کشند و با نزدیک‌نمایی دورانی که شیاطین مسلمان (!) بر جهان مسلّط شده‌اند، آخرالزمان خاص خود را خلق کنند، آخرالزمانی که اگر تجهیزاتِ مدرن و تسلیحات فوق پیشرفته‌ى آمریکایی نباشد، شیطان بر اوضاع مسلط می‌شود. همه‌ى این عوامل در کنار پیشرفت‌های ایرانِ شیعی و نفوذ تفکرات نابِ اسلامی در جهان، باعث شد که بحث آخرالزمان و مسیحی و حکومتِ پایانِ روزگار در سینمای غرب و سرآمد آن یعنی هالیوود، اصالت پیدا کند و در فاصله ده ساله 1995 تا 2005 از 22 فیلم پرفروش جهان، 19 مورد به نحوی به این موضوع بپردازند. 10 آثار شاخص و تأثیرگذاری چون: ماتریکس، هری پاتر، ارباب حلقه‌ها، پسر جهنمی، ترمیناتور، اُمِگاکد 2 (مگیدو) و .... .

اکنون که پروژه‌ى جهانی‌سازی تفکرات صهیونیستی یا همان اسطوره‌های صهیون‌مآب در دستور کار سازمان‌های فرهنگی، تبلیغی، سیاسی غرب خصوصاً آمریکا قرار گرفته است.

انواع آخرالزمان در سینما

از جهات مختلفی می‌توان انواعی برای پایان دوران در سینمای مرسوم غرب متصور شد. در یک تقسیم‌بندی می‌توان به این اقسامِ تصویر کردن آخرالزمان در سینما برسیم: 11

1. آخرالزمان دینی که در آن پیش‌گویی‌های کتاب مقدس (با محوریت تورات) به تصویر درمی‌آیند. حتی انجیل هم با نگاه به تورات تصویر می‌شود.

2. آخرالزمان تکنولوژیک که حدیث چالش وسیع انسان و مصنوعات اوست که بر او برتری یافته‌اند؛ چه از نوع ماشین‌های قوی یا موجودات زنده‌ای که با مهندسی ژنتیک تغییر کرده‌اند.

3. آخرالزمان علمی _ تخیلی که در آن جدال گسترده‌ای بین انسان و موجودات فرا زمینی یا بیگانه به تصویر درمی‌آید.

4. آخرالزمان اسطوره‌ای که موجودات و مفاهیمی از اعماق افسانه‌ها و اساطیر به امروز می‌آیند و شرایط سخت آخرالزمان را برای بشر ایجاد می‌کنند.

5. آخرالزمان طبیعی که بشر با انواع و اقسام بلایا و مصیبت‌های طبیعی مثل سیل‌ها و زلزله‌های شدید، امراض فراگیر، آتشفشان‌های بی‌رحم، شهاب‌سنگ‌های بزرگ و حشرات و حیوانات عجیب و غریب علیه سلطه‌ى افراطی بشر می‌شورند و بشر در نبرد با این بلایا به شرایط صعبی می‌رسد که اگر تلاش نکند و در مقابل این‌ها مقاومت نکند، آخرین نفس‌های حیات خود را می‌زند و به پایان جهان می‌رسد.

6. آخرالزمان متافیزیکی _ جادویی که ساحران و جادوگران و رمالان امروزی یا دیروزی، برای به دست آوردن قدرت، عرصه را بر آدمی تنگ کرده و اوضاع را به سمت وحشت و هراس واپسین روزهای حیات بشری پیش می‌برند.

در هر کدام از این انواع، فیلم‌های زیادی ساخته شده است که در تمام آن‌ها، نجات‌بخشِ کره‌ى زمین باید از نژاد یهودی یا آنگلوساکسون باشد و اگر منجی یا منجیان غربی نباشند، همه‌ى افراد بشر در خطر نابودی یا بردگی همیشگی شیطان هستند.

در یک تقسیم‌بندی دیگر، می‌توان دو نوع کلی از آخرالزمان را در آثار سینمایی برشمرد:

1. آخرالزمان دینی: که در آن عناصری چون مسیح یا مشیا (ماشیحا)، خدا، فرشتگان و سایر عناصر مسیحی _ یهودی، یاریگر انسان در برابر هیولا یا وحش یا مار یا شیطان یا اژدها هستند و بحث هزاره‌گرایی و دریاچه‌ى آتش و زندان هزار ساله و تخت پادشاهی و حق و باطل و ایمان و کفر مطرح است. البته به دلیل نفوذ بسیار بالای یهودیان و صهیونیست‌ها در هالیوود، طبیعتاً محور این قبیل آثار، پیش‌گویی‌های تورات خصوصاً کتاب‌های دانیال نبی و اشعیا و حزقیال می‌باشد و در مواردی هم که طبق پیش‌گویی‌های انجیل در کتاب مکاشفات یوحنا، مواردی مطرح شده، با قرائت‌های مسیحیت صهیونیستی و با تفاسیر یهودیزه از مسیحیت طرف هستیم. در چنین آثاری، بشر در آخرین لحظه‌های غربت و تنهایی جبری و تقدیرِی‌اش در برابر سپاهیان شرارت و شیطان، مورد حمایت یک نیروی معنوی قدرتمند مسیحیایی قرار می‌گیرد. بهترین نمونه از این دست آثار، فیلمِ اُمگاکد 2 (مگیدو) 12 است که ساخته شبکه TBN  و صهیونیست‌های مسیحی است.

2. آخرالزمان غیر دینی: در این نوع تصویر آخرالزمان، کمتر نامی از خدا و مسیح و (ماشیحا) برده می شود و بشر به تنهایی با اراده‌ى قوی خود، جبر و تقدیر را می‌شکند و به تنهایی با تکیه بر تکنولوژی و عقلِ خود بر دشمنِ شریرش فائق آمده و برتری انسان بر همه چیز و اومانیسم افراطی را به وضوح به تصویر می‌کشد. در این قبیل آثار به جای قدرت الهی، در برخی موارد قدرت عشق مطرح می‌شود که قهرمان داستان با عشق خالصانه و صد در صد زمینی به ستاره‌ى مؤنّث فیلم، جهان را از شرّ شیاطین می‌رهاند؛ مانند فیلم «پسر جهنمی»13 و «ماتریکس»14 و در برخی موارد نوع‌دوستی و یا ملی‌گرایی یا قوم‌گرایی یا میراث اجدادی یا خانواده یا سرزمین، بت‌هایی می‌شوند که قهرمان به خاطر آن‌ها در مقابل ضد قهرمان ایستادگی و مقاومت می‌کند؛ مانند فیلم «هری پاتر»15 که خانواده و حفظ میراث اجدادی و سرزمین‌ هاگوارتز در آن اصالت دارد.

نکته‌ى مهم این است که اساطیر صهیونیستی هم در نوع دینی و هم در نوع غیر دینی به شدّت یافت می‌شوند. انواعی از آخرالزمان غیر دینی آن چنان انحرافی و عجیب هستند که بعضاً ضد دینی می‌شوند؛ مانند قسمت چهارم «طالع نحس»16 که در آن شیطان تمام موانع پیش روی خود را برمی‌دارد و دخترک مورد حمایت خود و برادر کوچک‌ترش «الکساندر» را محافظت می‌کند تا بتوانند حلقه‌ى شیطان پرستان را تشکیل و گسترش دهند. دخترکی که به شدّت از علائم مسیحی و کلیسا و کشیش و هر نوع متافیزیکی متنفّر است. قابل ذکر است که پس از ساخته شدن قسمت اول طالع نحس، اسرائیل نقش مهمی در تولید قسمت‌های بعدی این فیلم ایفا کرد. 17

برخی منتقدین مسیحی، «هری پاتر» را هم در این راستا ارزیابی کردند و شیوع خرافه و جادو و کارهای خلافی چون دزدی، پنهان‌کاری، جادوگری و قانون‌شکنی توسط قهرمان داستان را علیه مسیحیت ارزیابی کردند. نکته قابل توجه این است که در هالیوود ضد دینی، فیلم همیشه ضد مسیحی است و فیلم ضد یهودی واقعی در هالیوود هرگز ساخته نمی‌شود. 18



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سربار ( جمعه 87/7/26 :: ساعت 1:36 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آدرس جدیدم
آیه الله جوادی آملی به پرسشهایی پیرامون مهدویت پاسخ گفته است
یا مهدی
سنگ مزار پدرم دست کودک فلسطینی است!
[عناوین آرشیوشده]